آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – سری ز نیزه زمین خورد بس که زخمی بود
سری ز نیزه زمین خورد بس که زخمی بودسری که وا شده از هم ز ضربه های عمود سری ز نیزه زمین خورد، وای خواهر اوچگونه می نگرد غلط خوردن […] -
0
شعر شهادت امام زین العابدین (ع) – بیمار غیِر شربتِ اشکِ روان نداشت (علی انسانی)
بیمار غیِر شربتِ اشکِ روان نداشتدر دل هزار درد و توان بیان نداشت دانی چرا ز آل پیمبر کشید، دستنقشی دگر به کارِ ستم، آسمان نداشت تنها، زمین نداشت به […] -
0
اشعار اسرای غریب کربلا – پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات
پر می کشد دلم به تمنای نیزه اتدنیای دیگری شده دنیای نیزه ات جانی بده دوباره… به من نه به دخترتتا جان نیامده به لبش پای نیزه ات ترسانده است […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – ای که گرفته صبر من این نام و اسمت
ای که گرفته صبر من این نام و اسمتبرده تمام هوش من کرب و بلایت افتاده ای در کربلا ای جان زینبباشد فدای راه تو این جان زینب از ظلم […] -
0
شعر شهادت امام سجاد (ع) – غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم (محمد حسین رحیمیان)
غمگین تر از پاییزم و ابر بهارماز من گرفته کربلا دار و ندارم ماندم تک و تنها در این شهر مدینهرفته ست دیگر دلخوشی از روزگارم قلب زمین و آسمان […] -
0
اشعار روضه اسیران کربلا – کوفه رفتن به خدا، حال دگر می خواهد (محمد مهدی عبداللهی)
کوفه رفتن به خدا، حال دگر می خواهدزینبت، کسب اجازه به سفر می خواهد چاره ای نیست وَ باید بروم ای گل منخواهرت می رود و سایه سر می خواهد […] -
0
شعر کاروان اسیران – اینجا همون جاییه که – سر داداشمو بریدن
-
0
شعر کاروان اسیران – تن مجروح تو را دیدم و لاغر کردم
تن مجروح تو را دیدم و لاغر کردمدیده را در طلب دیدن تو تر کردم در همین کرب و بلا از سر شوق ای جانممرغ دل تا سر بام نگهت […] -
0
شعر شهادت امام زین العابدین (ع) – جز تو و عمهی پریشانت
جز تو و عمهی پریشانتکوفه و شام را که میفهمد طعنه های کبودِ سلسله وسنگ و دشنام را که میفهد دست بسته به سوی شهر بلاخاندان رسول را بردند به […] -
0
شعر میلاد حضرت سجاد (ع) – امروز را که مهمان آسمانم “مسعود اصلانی”