آرشیو از دیدگاه شعرا

رها کنید مرا در هوای این آقاگدا کنید مرا هم ، گدای این آقا دوباره اذن دخولم دهید تا اینکهبدون پر بپرم در سرای این آقا اجازه ام بدهید آشیانه […]

ادامه ...

مران یکدم ساربان اشترناقه زینب رفته اندر گل بده ظالم مهلتی آخرزان که من دارم عقده ها در دل مرا ناقه تا که بنشینمبرسر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان […]

ادامه ...

سر به دیوار غمت بگذارمبوسه از کنج رگت بردارم آرزوم است که بوسم رویتای سبکبار منم دل دارم غیر حب تو بند آیینمغیر عشق تو نشد پندارم روز و شب […]

ادامه ...

ادامه ...

السلام ای سجده ی نورانی سجاده هاالسلام ای هم قبیله با دل افتاده ها السلام ای رنج دیده در زمین کربلاالسلام ای دل بریده از همه دلداده ها السلام ای […]

ادامه ...

باید از کرب و بلا باز روایت بشودروز و شب در غم ارباب ارادت بشود راوی کرب و بلا،سیّد سجّادم منبلکه از کوفه و تا شام، حکایت بشود خاطراتی که […]

ادامه ...

ای که گرفته صبر من این نام و اسمتبرده تمام هوش من کرب و بلایت افتاده ای در کربلا ای جان زینبباشد فدای راه تو این جان زینب از ظلم […]

ادامه ...

در ماتمی بی انتها با چند کودک…تنها رها کردی مرا با چند کودک یک خیمه ماند و یک بغل دلواپسی ومن ماندم و این ماجرا با چند کودک هی چهره […]

ادامه ...

من همان یا کریم دام شماجبرئیل قدیم بام شما صبح روز نخست خواندمتانچقدر آشناست نام شما صبح روز ازل حوالی نورسجده کردیم بر کدامِ شما؟ من حلالم بود حلال شمامن […]

ادامه ...

سوزم از سوز و ملال مصطفیشد اسارت رزق آل مصطفی دل دهد بر دیده از غم ، خون ، صلهاهل حق بودند بین سلسله ذکر عترت نوحه ی ماتم شدهقامت […]

ادامه ...