آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – بنی اسد متحیّر، ستادهاید همه
بنی اسد متحیّر، ستادهاید همهچرا به بحر تفکر فتادهاید همه برای دفن شهیدان کربلا، زن و مردز خانه سر به بیابان نهادهاید همه کسی نبود که رو سوی این دیار […] -
0
شعر کاروان اسیران – ببین که حق روضه ات دگر شده ادا حسین
دلم نمی دهد رضا تو را کنم رها حسینبرای دین مصطفی تو هم شدی فدا حسین به روی نیلی من و به پای زخمی ام نگردمی نظر نما به من […] -
0
شعر کاروان اسیران – تن مجروح تو را دیدم و لاغر کردم
تن مجروح تو را دیدم و لاغر کردمدیده را در طلب دیدن تو تر کردم در همین کرب و بلا از سر شوق ای جانممرغ دل تا سر بام نگهت […] -
0
شعر کاروان اسیران – به نیزه دیدمت ای جان که غرق آوازی
به نیزه دیدمت ای جان که غرق اعجازیبیا که با تو بگویم ز داغ دل رازی دلم اسیر نفس های روی نی گشتهبه روی نیزه برادر چقدر دلبازی یکی لباس […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – قرآن من از روی نی خواندی تو آیه
قرآن من از روی نی خواندی تو آیهبر محمل من با سرت کردی تو سایه هلال یک شبم خواهرت زینبممظلوم حسین جان پر خون و پر خاکستری ای ماه زینبهستی […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – دستان باد موی تو را شانه کرده است
دستان باد موی تو را شانه کرده استخون بر دل پیاله و پیمانه کرده است بالای نیزه چشمه ی نوری دمیده اززخمی که بر جبین تو کاشانه کرده است رگهای […] -
0
شعر کاروان اسیران – نظاره کرده ام ای جان به صحنه های عجیب
بدون تو چه کنم من در این دیار غریببه روی نیزه تو هستی تویی تو خدّ تریب پس از تو ای دل و دلبر درون کوفه و شامنظاره کرده ام […] -
0
شعر شهادت امام زین العابدین (ع) – بعد از آن واقعه ی سرخ، بلا سهم تو شد
-
0
شعر کاروان اسیران – اینجا همون جاییه که – سر داداشمو بریدن
-
0
شعر شهادت امام زین العابدین (ع) – باز گریان غم هم نفسی باید شد
باز گریان غم هم نفسی باید شدزائر مرغ غریب قفسی باید شد باز یک عده جفا، زخم روی زخم زدنداز قضا باز عزادار کسی باید شد باید امشب همه از […]