آرشیو دیدگاه شعرا

آه و واویلا صد آه و واویلاخونجگر زینب بی پسر لیلا در دل عالم اندوه و سوز و آه چون اسارت شد رزق آلُ الله عترت طاها نوحه گر و […]

ادامه ...

ادامه ...

خورشید،گرمِ دلبری از روی نیزه هالبخند می زند سَری از روی نیزه ها دل برده است از تنِ بی جانِ خواهریصوت خوشِ برادری از روی نیزه ها آه ای برادرم […]

ادامه ...

گر بگرید ابر ، چشمِ اشکبار آرم به یادور بخندد لاله، قلبِ داغدار آرم به یاد گر ببینم شمع سوزانی میان انجمنسرگذشت عمه را بی اختیار آرم به یاد صحنه […]

ادامه ...

یک مدینه تا مدینه ، داغ و ماتم دیده ایدر کنار علقمه یک قامتِ خم دیده ای یک مدینه تا مدینه ، بی کسی را دیده ایغربت و تنهایی و […]

ادامه ...

ادامه ...

من آن محبوب رب العالینم که هستی هست در زیر نگینم منم آن پاسدار سنگر دین که دست حق بود در آستینم بود جدّم محمّد جدّه زهرا به خلق و […]

ادامه ...

گـردن شیر کجا؟ غـل و زنجیر کجا؟نخل توحید کجا؟ سنگ تکفیر کجا؟ شامیان سنگ به ریحانۀ زهرا نزنیدخنده بر زخم دل زینب کبری نزنید الامان واویلا الامان واویلا* نقش گلبوسۀ […]

ادامه ...

پنجم ماه، مه چاردهی جلوه گر استکه ز خورشید فروزنده،فروزنده تر است شهر بانو که جهان محو جلالش گشتهپسری زاده که بر خلق دو عالم پدر است چه پسر ثانی […]

ادامه ...

السلام ای سجده ی نورانی سجاده هاالسلام ای هم قبیله با دل افتاده ها السلام ای رنج دیده در زمین کربلاالسلام ای دل بریده از همه دلداده ها السلام ای […]

ادامه ...