آرشیو آثار

حقّ پدرتو امّا حقّ پدرت این است که بدانی او ریشه وجود تو می باشد و تو شاخه اوئی، و بی شکّ اگر او نبود تو نبودی، پس هر وقت […]

ادامه ...

حق زبان این است که از بیان سخن ناهنجار خودداری نموده و آن را به نیکی عادت دهی و آن را وادار بر ادب نموده و جز به هنگام ضرورت […]

ادامه ...

۲ ) ا ی ا د خ ر ا ب ، ه ب ش ز ر م آ و ی د و ن ش خ د و خ ، ن […]

ادامه ...

«و اما حق المستنصح فان حقه ان تودی الیه النصیحه علی الحق الذی تری له انه یحمل و تخرج المخرج الذی یلین علی مسامعه و تکلمه من الکلام بما یطیقه […]

ادامه ...

– آن است که بدانی، او جزئی از وجود توست و در این جهان، با تمامی خوبیها و بدیهایی که دارد، به تو منسوب است.– تو دربارهی تربیت نیکو و […]

ادامه ...

«و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنی و تعویده علی الخیر و حمله علی الادب و اجمامه الا لموضع الحاجه و المنفعه للدین والدنیا و اعفاوه عن الفضول الشنیعه القلیله […]

ادامه ...

حق معاشر این است که از در نیرنگ و تقلب و دروغ با او وارد نشوی اغفالش نکنی و چون دشمن بیرحم او را نکوبی اگر به تو اعتماد کرد […]

ادامه ...

«و اما حق الخلیط فان لا تغره و لا تغشه و لا تکذبه و لا تغفله و لا تخدعه و لا تعمل فی انتقاضه عمل العدو الذی لا یبقی علی […]

ادامه ...

«و اما حق الجلیس فان تلین له کنفک و تطیب له جانبک و تنصفه فی مجاراه اللفظ و لا تغرق فی نزع اللحظ اذا لحظت و تقصد فی اللفظ الی […]

ادامه ...

حق زبانو امّا حقّ زبانت این است که آن را از دشنام دادن گرامی داری، و به خیر عادت دهی، و به ادب و تربیت وادارش نمائی. و آن را […]

ادامه ...