«ثم حقوق الائمه»
«فاما حق سائسک بالسلطان فان تعلم انک جعلت له فتنه و انه مبتلی فیک بما جعله الله له علیک من السلطان و ان تخلص له فی النصیحه و ان لا تماحکه و قد بسطت یده علیک فتکون سبب هلاک نفسک و هلاکه و تذلل و تلطف لاعطائه من الرضی ما یکفه عنک و لا یضر بدینک و تستعین علیه فی ذلک بالله و لا تعازه و لا تعانده، فانک ان فعلت ذلک عققته و عققت نفسک فعرضتها لمکروهه و عرضته للهلکه فیک و کنت خلیقا ان تکون معینا له علی نفسک و شریکا له فیما اتی الیک و لا قوه الا بالله.»
اما حق کسی که به واسطه اقتدار سیاسی مسئول تدبیر امور توست (یعنی رهبران سیاسی و سایر مدیران جامعه اسلامی) این است:
– بدانی تو وسیله آزمایش او بوده و او به وسیله تو مورد آزمایش و ابتلا قرار گرفته است. چرا که خداوند برای او بر تو سلطنت و اقتدار قرار داده و با اعطاء قدرت و امکانات، زمام امر تو را در امور کلان جامعه به دست او سپرده است. و این قطعا آزمایشی است دو سویه. (هم حاکمان مورد آزمایشاند و هم مردم).
– تو باید در خیر خواهی با او و برای او اخلاص بورزی (و آنچه مقتضای نصیحت و خیرخواهی است خالصانه از او دریغ ننمایی).
– و از در ستیز و لجاجت با او وارد نشوی چونکه با توجه به قدرتی که علیه تو از آن برخوردار است، این عمل تو میتواند هم تو و هم او را به هلاک بکشاند.
– تو باید با حاکم و رهبر خود با تواضع و فروتنی برخورد نمایی و از سر مهربانی با او مواجه شوی و بدان مقدار از «رضا» و «محبت» به او بذل کنی که او را از تو کفایت نموده و به «دین» تو نیز مضر نباشد و در همه این امور باید از خداوند استعانت بخواهی.
تو باید برخورد خود را با نظام سیاسی حکومت اسلامی به گونهای منظم کنی که هم عزت نفس خود را پاس بداری و هم نگهبان عزت حاکم باشی.
– تو نباید او را نافرمانی کنی با او نبرد داشته باشی و هرگز با او دشمنی و معاندت نداشته باشی که اگر چنین کنی او را رنجانده و رابطه «ولایت» او را از خود بریدهای و خود نیز «عاق» شدهای و لذا در معرض مشکلات و مکاره او قرار خواهی گرفت و چه بسا این وسیلهای خواهد شد که او نیز با خروج از جاده «عدالت» در
[صفحه ۲۸۵]
مورد تو، به هلاکت افتاده و ضایع شود.
پس سزاوار است تو در این زمینه معین و مددکار او باشی و در آنچه علیه تو اقدام میکند شریک او نشوی (یعنی نباید با موضعگیری و عملکرد خود، «حاکم اسلامی» را به عکس العمل تند علیه خود تحریک کنی و در ضرر رسانی به خود، خود پیشقدم و مددکار باشی). و لا قوه الا بالله.
پر واضح است این توصیه حکیمانه و الهی حضرت سجاد – -علیهالسلام- – در تنظیم مناسبات مردم و نظام سیاسی حاکم، جز در فرض تحقق حکومت صالحه اسلامی نمیباشد و در مورد حاکمان ستمگر و ظالم برخورد دیگری لازم است.
برگرفته از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد علیه السلام نوشته آقای محمد محسن دعایی